صندلي وحشتناک مرگ
صندلي وحشتناک مرگ
صندلي وحشتناک مرگ
نويسنده: مولود شاه کرمي
با وجود گذشت يک قرن هنوز هم مجرمان زيادي در زندان هاي آمريکا به اعدام با صندلي الکتريکي محکوم مي شوند
«در دهانم مزه کره بادام زميني احساس مي کردم. سر و پاي چپم به شدت مي سوخت و من در مقابل فقط مي توانستم بالا و پايين بپرم.» اين جمله را ويلي فرانسيس جوان 17 ساله اي که در سال 1946 از اعدام با صندلي الکتريکي جان سالم به در برده درباره زماني که روي اين صندلي نشسته بود مي گويد؛ البته ويلي يک سال بعد دوباره روي همين صندلي نشست و جانش را از دست داد و به اين ترتيب اسم او هم در فهرست قربانيان بي شمار اعدام با صندلي الکتريکي قرار گرفت؛ روشي مرگبار براي مجازات مجرمان محکوم به مرگ که اولين بار در آمريکا آغاز شد و از سال 1890 تا به امروز همچنان در ايالت هاي مختلف اين کشور به اجرا درمي آيد.
اگرچه کميته ايالتي مهر تاييدي در استفاده از صندلي الکتريکي زدند اما آنهايي که شاهد اعدام کميلر بودند نظر ديگري داشتند. وقتي کميلر روي صندلي الکتريکي نشست به مدت 17 ثانيه جريان برق از بدن او رد شد. همه منتظر مرگ کيملر بودند اما او بي هوش شده بود و همين موضوع باعث شد تا «اي.سي اپيتسکا» پزشک حاضر در صحنه اعدام فرياد بزند «دوباره ولتاژ بدهيد، سريع تر، بدون تاخير.» در نتيجه دوباره جريان برق وصل شد و اين بار شدت آن به دو هزار ولت رسيد؛ ولتاژي که بيش از اندازه در نظر گرفته شده بود و در نتيجه ناگهان شعله هاي آتش از بدن کيملر زبانه کشيد و صحنه دلخراشي را به وجود آورد که تا به آن زمان هيچ يک از افراد حاضر در صحنه اعدام شاهد آن نبودند. اين صحنه آن قدر وحشتناک بود که يکي از خبرنگارهاي حاضر در محل گزارش خود درباره اعدام با صندلي الکتريکي نوشت «منظره وحشتناکي بود، وحشتناک تر از چوبه دار» بعدها جورج وستينگهاوس مهندس و مخترع ترمز هواي راه آهن با خواند اين مقاله به تمسخر به خبرنگاران گفت: «بهتر بود به جاي صندلي الکتريکي از تبر استفاده مي کردند.»
البته در اين سال ها مسئوولان زندان ايالت جورجيا به اين فکر افتادند تا از صندلي الکتريکي اي که کاملاً جلا زده شده بود به جاي صندلي سفيد رنگ استفاده کنند اما مدتي طول کشيد تا اين صندلي سفارشي براي آنها ارسال شود. البته اين سفارش تعويض باعث نشد تا تاريخ اعدام زنداني ها به تعويق بيفتد و همه آنهايي که محکوم به مرگ روي صندلي الکتريکي بودند در زمان موعد روي صندلي مرگ قديمي نشانده شدند. بين سال هاي 1924 تا1998 در مجموع 441 زنداني با صندلي الکتريکي به کام مرگ کشيده شدند که در بين آنها لينا باکر اولين زن اهل جورجيا بود که روي همين صندلي اعدام شد. اعدام ها روي صندلي الکتريکي همچنان ادامه داشت تا اينکه در ماه اکتبر سال 2001 تزريق سم به بدن محکوم به مرگ، به عنوان بهترين روش اعدام در جورجيا شناخته شد. به اين ترتيب صندلي قديمي مرگ بازنشسته شد.
بعد از او، لينا بارکر اولين زن محکوم به مرگ در جورجيا بود. تا آن زمان از بين مردم عادي هيچ کسي موفق نشده بود که اعدام با اين روش را چه به صورت زنده و چه از طريق عکس ببيند تا اينکه در دوازدهم اکتبر سال 1928 قرار شد روس سيندر که به جرم قتل دستگير و متهم شده بود روي صندلي الکتريکي بنشيند. قرار بود حکم اعدام در زندان سينگ سينگ نيويورک اجرا شود، يکي از خبرنگاران به صورت پنهاني به يکي از پاهاي خودش دوربين مخفي وصل کرد و فرداي آن روز تمام تصاوير گرفته شده از صحنه اعدام سيندر در صفحه اول روزنامه ديلي نيويورک چاپ شد.
از اين رو در سال 2004 ايالت نباراسکا پيش نويسي را درباره استفاده از صندلي الکتريکي ارائه داد؛ در اين پيش نويس به اين نکته اشاره شده بود که بايد به مدت 15 دقيقه به متهم شوک الکتريکي 2450 ولت بدهند و بعد از اين مدت يک نفر مطمئن شود که آيا متهم مرده يا هنوز زنده است. اگرچه تا قرن بيست و يک اعدام به روش صندلي الکتريکي در بسياري از ايالات آمريکا منسوخ شد و بيشتر به روش تزريق محکومان را اعدام مي کنند اما در 9 ايالت آمريکا يعني آلاباما، آرکانزاس، فلوريدا، ايلينوا، اوکلاهاما، کاروليناي جنوبي، تانزاس سيتي و ويرجينيا هنوز هم صندلي الکتريکي يکي از راه هاي اعدام است. البته در اين 9 ايالت هم روش نخست اعدام، تزريق با سم است مگر اينکه خود متهم صندلي الکتريکي را انتخاب کند.
قضيه از اين قرار بود که ديويد گرين گلاس برادر اتل که يک کمونيست بود در ارتش لس آلاموس نيومکزيکو خدمت مي کرد. اين منطقه محل آزمايش هاي سري بمب اتمي اين کشور با عنوان رمز پروژه منهتن بود. در اين سال ها ديويد با همکاري همسرش روت، اطلاعات مهمي را در مورد بمب اتمي جمع آوري مي کرد و آنها را در اختيار جوليوس روزنبرگ شوهر خواهرش قرار مي داد تا اينکه رژيم استالين هم به بمب اتمي دست پيدا کند. اما بالاخره راز ديويد برملا شد و نيروهاي امنيتي آمريکا او را دستگير کردند. با اينکه ديويد گلاس بعد از دستگيري همه چيز را انکار کرد و شکنجه هاي زيادي را براي به زبان نياوردن حقيقت تحمل کرد اما بالاخره بعد از 18 ماه در ازاي آزادي همسرش و زنده ماندن خودش، خواهر و شوهر خواهرش را به جاسوسي براي شوروي متهم کرد و از آنها به عنوان مسوولان اصلي اين کار نام برد. ديويد حتي خواهرش اتل را متهم کرد که در بازنويسي مدارک در مورد بمب اتمي به او کمک مي کرده؛ در نتيجه اتل و همسرش بلافاصله دستگير و به زندان سينگ سينگ منتقل شدند. البته آنها تا لحظه آخر اتهامات را انکار کردند.
با اين حال در 29 مارس 1951 دادگاه آنها را به مرگ با صنداي الکتريکي محکوم کرد. در نتيجه آنها در 19 ژوئن 1953 به اتهام جاسوسي براي شوروي در نيويورک با صندلي الکتريکي اعدام شدند.
اعدام آنها واکنش هاي زيادي را در نقاط مختلف جهان به دنبال داشت. خيلي ها معتقد بودند که آنها بي گناه گشته شده اند و حتي کتاب هاي زيادي هم درباره ماجراي اسرار آميز زندگي آنها نوشته شد. اما نکته جالب اينجاست که در دهه 1990 بعد از فروپاشي شوروي و پايان جنگ سرد و باز شدن بايگاني هاي محرمانه آمريکايي ها و روس ها ترديدي در مورد گناهکار بودن آنها باقي نماند. طبق اين اسناد، جوليوس و اتل با نام هاي رمزي ليبرال و آنتن از سال 1942 ميلادي براي شوروي جاسوسي مي کردند.
جوزپه زانگارا بعد از اينکه خود را به ميان جمعيت رساند اسلحه کاليبر 32 خود را بيرون آورد و شروع به تيراندازي به طرف رئيس جمهور کرد.
مردم با شنيدن صداي شليک شروع به فرياد کشيدن کردند و هر کسي سعي مي کرد تا در جايي پناه بگيرد. هيچ يک از تيرهاي زانگارا به روزولت اصابت نکرد اما در عوض 5 نفر ديگر مجروح و راهي بيمارستان شدند. در ميان مجروحان آنتون سرمارک شهردار شيکاگو هم به چشم مي خورد که در ششم مارس همان سال به دليل شدت جراحات وارده از دنيا رفت.
زانگارا در ميان جمعيت شناسايي شد و طولي نکشيد که به اتهام قتل درجه يک دستگير و متهم شناخته شد و تا روز دادگاه در زندان ايالتي فلوريدا زنداني بود. روز جلسه دادگاه، زانگارا به مرگ با صندلي الکتريکي محکوم شد و دو هفته بعد يعني در بيستم مارس همان سال او روي صندلي الکتريکي اعدام شد.
زانگارا که از حکم دادگاه بسيار عصباني شده بود، هنگامي که از او پرسيده شد آيا حرفي دارد يا نه آخرين جملات خود را اين طور بر زبان آورد؛ «زنده باد ايتاليا، خداحافظ انسان هاي فقير در هر جا که هستيد! دکمه صندلي الکتريکي را فشار دهيد.»
اين سوال از همان سال هاي اول استفاده از اين صندلي براي اعدام محکومان به مرگ وجود داشته. بهتر است بدانيد که در اين روش سرتا پاي محکومي را که قرار است روي صندلي الکتريکي اعدام شود، ساعاتي قبل از اجراي حکم مي تراشند تا جريان برق راحت تر از بدن او رد شود. در مرحله بعدي وقتي محکوم روي صندلي نشانده مي شود نوارهاي چرمي اي را که از قفسه سينه، ران، پاها و بازوهاي او مي گذرند محکم مي بندند. وقتي همه اين مراحل طي شد به او اجازه داده مي شود تا آخرين حرف هايش را بزند و آخرين خواسته هايش را مطرح کند. بعد يک الکترود مسي را به پاي راست محکوم و يک الکترود ديگر را به کلاهي که روي سر قرار مي گيرد وصل مي کنند. در بيشتر موارد چهره محکوم را با ماسک مي پوشانند تا صورت او هنگام اجراي حکم مشخص نباشد. در اين هنگام نوبت جلاد است تا دست به کار شود. جلاد دکمه اي را که روي تابلوي کنترل قرار دارد فشار مي دهد و با فشار اين دکمه شوک الکتريکي اي به ميزان 1500 تا 2300 ولت به مدت هشت ثانيه وار بدن متهم مي شود. الکترودهايي که روي سر و پاي راست مجرم قرار داده شده باعث مرگ مغزي، از کار افتادگي قلب و به دنبال آن از کارافتادگي همه ارگان هاي بدن قرباني ها بشوند.
در حقيقت با اولين شوک معمولاً يک دقيقه طول مي کشد مغز و سيستم عصبي بدن را از بين ببرد و همچنين باعث فلج شدن اکثر ماهيچه هاي بدن مي شود. در مدت عبور جريان برق از بدن تمامي ماهيچه ها منقبض مي شوند. اين اتفاق عملاً تنفس و ضربان قلب را متوقف مي کند. شوک دوم هم همين عواقب را به دنبال دارد. بعد از اعدام دماي بدن فرد حدود 138 درجه فارنهايت مي شود (60 درجه سانتي گراد.) اين دما باعث از بين رفتن پروتئين هاي بدن و از بين رفتن بيشتر ارگان ها مي شود. با پايان مراحل شوک انتقال جريان برق قطع مي شود و در اين هنگام پزشک با آمدن بالاي سر متهم و گوش کردن به صداي قلب او زمان مرگ را اعلام مي کند. با اعلام زمان مرگ وسايل از اطراف بدن متهم باز مي شود و جسد به بيمارستان منتقل مي شود تا در زمان مناسب به خاک سپرده شود.
منبع: نشريه همشهري سرنخ شماره 112.
«در دهانم مزه کره بادام زميني احساس مي کردم. سر و پاي چپم به شدت مي سوخت و من در مقابل فقط مي توانستم بالا و پايين بپرم.» اين جمله را ويلي فرانسيس جوان 17 ساله اي که در سال 1946 از اعدام با صندلي الکتريکي جان سالم به در برده درباره زماني که روي اين صندلي نشسته بود مي گويد؛ البته ويلي يک سال بعد دوباره روي همين صندلي نشست و جانش را از دست داد و به اين ترتيب اسم او هم در فهرست قربانيان بي شمار اعدام با صندلي الکتريکي قرار گرفت؛ روشي مرگبار براي مجازات مجرمان محکوم به مرگ که اولين بار در آمريکا آغاز شد و از سال 1890 تا به امروز همچنان در ايالت هاي مختلف اين کشور به اجرا درمي آيد.
اعدام اولين نفر روي صندلي الکتريکي
مخترع صندلي الکتريکي که بود؟
اگرچه کميته ايالتي مهر تاييدي در استفاده از صندلي الکتريکي زدند اما آنهايي که شاهد اعدام کميلر بودند نظر ديگري داشتند. وقتي کميلر روي صندلي الکتريکي نشست به مدت 17 ثانيه جريان برق از بدن او رد شد. همه منتظر مرگ کيملر بودند اما او بي هوش شده بود و همين موضوع باعث شد تا «اي.سي اپيتسکا» پزشک حاضر در صحنه اعدام فرياد بزند «دوباره ولتاژ بدهيد، سريع تر، بدون تاخير.» در نتيجه دوباره جريان برق وصل شد و اين بار شدت آن به دو هزار ولت رسيد؛ ولتاژي که بيش از اندازه در نظر گرفته شده بود و در نتيجه ناگهان شعله هاي آتش از بدن کيملر زبانه کشيد و صحنه دلخراشي را به وجود آورد که تا به آن زمان هيچ يک از افراد حاضر در صحنه اعدام شاهد آن نبودند. اين صحنه آن قدر وحشتناک بود که يکي از خبرنگارهاي حاضر در محل گزارش خود درباره اعدام با صندلي الکتريکي نوشت «منظره وحشتناکي بود، وحشتناک تر از چوبه دار» بعدها جورج وستينگهاوس مهندس و مخترع ترمز هواي راه آهن با خواند اين مقاله به تمسخر به خبرنگاران گفت: «بهتر بود به جاي صندلي الکتريکي از تبر استفاده مي کردند.»
صندلي الکتريکي در ايالت هاي مختلف
البته در اين سال ها مسئوولان زندان ايالت جورجيا به اين فکر افتادند تا از صندلي الکتريکي اي که کاملاً جلا زده شده بود به جاي صندلي سفيد رنگ استفاده کنند اما مدتي طول کشيد تا اين صندلي سفارشي براي آنها ارسال شود. البته اين سفارش تعويض باعث نشد تا تاريخ اعدام زنداني ها به تعويق بيفتد و همه آنهايي که محکوم به مرگ روي صندلي الکتريکي بودند در زمان موعد روي صندلي مرگ قديمي نشانده شدند. بين سال هاي 1924 تا1998 در مجموع 441 زنداني با صندلي الکتريکي به کام مرگ کشيده شدند که در بين آنها لينا باکر اولين زن اهل جورجيا بود که روي همين صندلي اعدام شد. اعدام ها روي صندلي الکتريکي همچنان ادامه داشت تا اينکه در ماه اکتبر سال 2001 تزريق سم به بدن محکوم به مرگ، به عنوان بهترين روش اعدام در جورجيا شناخته شد. به اين ترتيب صندلي قديمي مرگ بازنشسته شد.
زنان اعدام شده روي صندلي مرگ
بعد از او، لينا بارکر اولين زن محکوم به مرگ در جورجيا بود. تا آن زمان از بين مردم عادي هيچ کسي موفق نشده بود که اعدام با اين روش را چه به صورت زنده و چه از طريق عکس ببيند تا اينکه در دوازدهم اکتبر سال 1928 قرار شد روس سيندر که به جرم قتل دستگير و متهم شده بود روي صندلي الکتريکي بنشيند. قرار بود حکم اعدام در زندان سينگ سينگ نيويورک اجرا شود، يکي از خبرنگاران به صورت پنهاني به يکي از پاهاي خودش دوربين مخفي وصل کرد و فرداي آن روز تمام تصاوير گرفته شده از صحنه اعدام سيندر در صفحه اول روزنامه ديلي نيويورک چاپ شد.
نام صندلي الکتريکي در ايالات مختلف
در اينديانا «بتسي پيره» لقبي بود که به صندلي مرگ داده بودند و آلابامايي ها هم آن را «ماما زرده» صدا مي زدند. در پنسيلوانيا، نيروجرسي و تانزاس «اسموکي پير» نامي بود که رو ي صندلي الکترکي گذاشته بودند.
بين سال هاي 1950 تا 1959 در غرب ندامتگاه زندان ايالتي ويرجينا در مونسويل مدلي از صندلي الکتريکي براي اعدام به کار مي رفت که مجهز به سه دکمه بود و بايد دکمه ها همزمان با هم فشار داده مي شدند تا برق به اندازه کافي به بدن محکوم مي رسيد.صندلي مرگ در ديگر کشورها
صندلي الکتريکي تا قرن بيست و يک
از اين رو در سال 2004 ايالت نباراسکا پيش نويسي را درباره استفاده از صندلي الکتريکي ارائه داد؛ در اين پيش نويس به اين نکته اشاره شده بود که بايد به مدت 15 دقيقه به متهم شوک الکتريکي 2450 ولت بدهند و بعد از اين مدت يک نفر مطمئن شود که آيا متهم مرده يا هنوز زنده است. اگرچه تا قرن بيست و يک اعدام به روش صندلي الکتريکي در بسياري از ايالات آمريکا منسوخ شد و بيشتر به روش تزريق محکومان را اعدام مي کنند اما در 9 ايالت آمريکا يعني آلاباما، آرکانزاس، فلوريدا، ايلينوا، اوکلاهاما، کاروليناي جنوبي، تانزاس سيتي و ويرجينيا هنوز هم صندلي الکتريکي يکي از راه هاي اعدام است. البته در اين 9 ايالت هم روش نخست اعدام، تزريق با سم است مگر اينکه خود متهم صندلي الکتريکي را انتخاب کند.
روزنبرگها
قضيه از اين قرار بود که ديويد گرين گلاس برادر اتل که يک کمونيست بود در ارتش لس آلاموس نيومکزيکو خدمت مي کرد. اين منطقه محل آزمايش هاي سري بمب اتمي اين کشور با عنوان رمز پروژه منهتن بود. در اين سال ها ديويد با همکاري همسرش روت، اطلاعات مهمي را در مورد بمب اتمي جمع آوري مي کرد و آنها را در اختيار جوليوس روزنبرگ شوهر خواهرش قرار مي داد تا اينکه رژيم استالين هم به بمب اتمي دست پيدا کند. اما بالاخره راز ديويد برملا شد و نيروهاي امنيتي آمريکا او را دستگير کردند. با اينکه ديويد گلاس بعد از دستگيري همه چيز را انکار کرد و شکنجه هاي زيادي را براي به زبان نياوردن حقيقت تحمل کرد اما بالاخره بعد از 18 ماه در ازاي آزادي همسرش و زنده ماندن خودش، خواهر و شوهر خواهرش را به جاسوسي براي شوروي متهم کرد و از آنها به عنوان مسوولان اصلي اين کار نام برد. ديويد حتي خواهرش اتل را متهم کرد که در بازنويسي مدارک در مورد بمب اتمي به او کمک مي کرده؛ در نتيجه اتل و همسرش بلافاصله دستگير و به زندان سينگ سينگ منتقل شدند. البته آنها تا لحظه آخر اتهامات را انکار کردند.
با اين حال در 29 مارس 1951 دادگاه آنها را به مرگ با صنداي الکتريکي محکوم کرد. در نتيجه آنها در 19 ژوئن 1953 به اتهام جاسوسي براي شوروي در نيويورک با صندلي الکتريکي اعدام شدند.
اعدام آنها واکنش هاي زيادي را در نقاط مختلف جهان به دنبال داشت. خيلي ها معتقد بودند که آنها بي گناه گشته شده اند و حتي کتاب هاي زيادي هم درباره ماجراي اسرار آميز زندگي آنها نوشته شد. اما نکته جالب اينجاست که در دهه 1990 بعد از فروپاشي شوروي و پايان جنگ سرد و باز شدن بايگاني هاي محرمانه آمريکايي ها و روس ها ترديدي در مورد گناهکار بودن آنها باقي نماند. طبق اين اسناد، جوليوس و اتل با نام هاي رمزي ليبرال و آنتن از سال 1942 ميلادي براي شوروي جاسوسي مي کردند.
جوزپه زانگارا
جوزپه زانگارا بعد از اينکه خود را به ميان جمعيت رساند اسلحه کاليبر 32 خود را بيرون آورد و شروع به تيراندازي به طرف رئيس جمهور کرد.
مردم با شنيدن صداي شليک شروع به فرياد کشيدن کردند و هر کسي سعي مي کرد تا در جايي پناه بگيرد. هيچ يک از تيرهاي زانگارا به روزولت اصابت نکرد اما در عوض 5 نفر ديگر مجروح و راهي بيمارستان شدند. در ميان مجروحان آنتون سرمارک شهردار شيکاگو هم به چشم مي خورد که در ششم مارس همان سال به دليل شدت جراحات وارده از دنيا رفت.
زانگارا در ميان جمعيت شناسايي شد و طولي نکشيد که به اتهام قتل درجه يک دستگير و متهم شناخته شد و تا روز دادگاه در زندان ايالتي فلوريدا زنداني بود. روز جلسه دادگاه، زانگارا به مرگ با صندلي الکتريکي محکوم شد و دو هفته بعد يعني در بيستم مارس همان سال او روي صندلي الکتريکي اعدام شد.
زانگارا که از حکم دادگاه بسيار عصباني شده بود، هنگامي که از او پرسيده شد آيا حرفي دارد يا نه آخرين جملات خود را اين طور بر زبان آورد؛ «زنده باد ايتاليا، خداحافظ انسان هاي فقير در هر جا که هستيد! دکمه صندلي الکتريکي را فشار دهيد.»
داويس لي اسلامپد
طرز کار صندلي الکتريکي
اين سوال از همان سال هاي اول استفاده از اين صندلي براي اعدام محکومان به مرگ وجود داشته. بهتر است بدانيد که در اين روش سرتا پاي محکومي را که قرار است روي صندلي الکتريکي اعدام شود، ساعاتي قبل از اجراي حکم مي تراشند تا جريان برق راحت تر از بدن او رد شود. در مرحله بعدي وقتي محکوم روي صندلي نشانده مي شود نوارهاي چرمي اي را که از قفسه سينه، ران، پاها و بازوهاي او مي گذرند محکم مي بندند. وقتي همه اين مراحل طي شد به او اجازه داده مي شود تا آخرين حرف هايش را بزند و آخرين خواسته هايش را مطرح کند. بعد يک الکترود مسي را به پاي راست محکوم و يک الکترود ديگر را به کلاهي که روي سر قرار مي گيرد وصل مي کنند. در بيشتر موارد چهره محکوم را با ماسک مي پوشانند تا صورت او هنگام اجراي حکم مشخص نباشد. در اين هنگام نوبت جلاد است تا دست به کار شود. جلاد دکمه اي را که روي تابلوي کنترل قرار دارد فشار مي دهد و با فشار اين دکمه شوک الکتريکي اي به ميزان 1500 تا 2300 ولت به مدت هشت ثانيه وار بدن متهم مي شود. الکترودهايي که روي سر و پاي راست مجرم قرار داده شده باعث مرگ مغزي، از کار افتادگي قلب و به دنبال آن از کارافتادگي همه ارگان هاي بدن قرباني ها بشوند.
در حقيقت با اولين شوک معمولاً يک دقيقه طول مي کشد مغز و سيستم عصبي بدن را از بين ببرد و همچنين باعث فلج شدن اکثر ماهيچه هاي بدن مي شود. در مدت عبور جريان برق از بدن تمامي ماهيچه ها منقبض مي شوند. اين اتفاق عملاً تنفس و ضربان قلب را متوقف مي کند. شوک دوم هم همين عواقب را به دنبال دارد. بعد از اعدام دماي بدن فرد حدود 138 درجه فارنهايت مي شود (60 درجه سانتي گراد.) اين دما باعث از بين رفتن پروتئين هاي بدن و از بين رفتن بيشتر ارگان ها مي شود. با پايان مراحل شوک انتقال جريان برق قطع مي شود و در اين هنگام پزشک با آمدن بالاي سر متهم و گوش کردن به صداي قلب او زمان مرگ را اعلام مي کند. با اعلام زمان مرگ وسايل از اطراف بدن متهم باز مي شود و جسد به بيمارستان منتقل مي شود تا در زمان مناسب به خاک سپرده شود.
منبع: نشريه همشهري سرنخ شماره 112.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}